اسکات موریسون نخست وزیر استرالیا ، به یک معجزه دیگر نیاز دارد
دولت ائتلافی موریسون در طی سه سال گذشته با برپایی یک سلسله میتینگ درون گروهی با طیف راست این ائتلاف، خود را از بقیه جدا کرده بود. اما در آخرین فرصتهای باقیمانده به انتخابات، سراسیمه به دنبال پیدا کردن راهی برای حفظ خود است
مترجم..شیرین سمامی
رادیو نشاط - مقاله زیر نظر شخصی نویسنده میباشد و الزاما منعکس کننده نظرات ما نیست.
نویسنده: پیتر هارتچر
دولت به تدریج خطر پیشروی آرام حزب کارگر را احساس کرده؛ طی سه سال گذشته ائتلاف حاکم بطور پیوسته در نظرسنجیها آرای بیشتری نسبت به حزب کارگر داشته است ولی ظاهراً فراموش کردهاند که بردن نتایج انتخابات نیاز به ساختار بزرگتر و قویتری دارد.
حزب حاکم با تفکر اشتباه نسبت به جریان رسانههای غالب رابرت مورداک و آلن جونز، فرصت استفاده از ارتباط با میلیونها مخاطب استرالیایی را از دست داده و در عوض با اقلیتهایی وارد گفتگو شده که از قبل هم از طرفداران ائتلاف بودهاند. برای پیروزی در یک انتخابات سراسری تحت تاثیر قرار دادن تنها یک گروه کوچک کافی نیست بلکه شما با کل کشور روبرو هستید. البته این رفتار حزب لیبرال فقط از طرف طیف محافظهکار حزب انجام نشده بلکه در واقع رهبر معروف ترقیخواه این حزب یعنی مالکولم ترنبل نظریه پرداز این چرخش به راست بوده است. طیف میانهرو هم با سکوت ابراز رضایت کرده است.
ترنبل با نظریات راستگرایانه موافق بود گرچه حزب کماکان از او راضی نبود و بالاخره او را کنار گذاشتند.
حالا اسکات موریسون برای فرار از سرنوشت ترنبل تنها چند هفته زمان دارد. او در اظهار نظری در مورد جریان کودتای رهبری که درون حزب لیبرال اتفاق افتاد با تمسخر گفته بود که عملکرد این حزب نوعی خیمهشب بازی است؛ اما او اکنون چه توجیهی برای تعیین رهبر حزب میتواند داشته باشد؟
سوال دیگر اینکه آیا دولت تنها با تکیه بر سیاستهای جدید اعلام شده در مورد تخفیف های مالیاتی میتواند برنده انتخابات شود؟ البته که نه؛ همانطور که در مورد جان هوارد این اتفاق نیفتاد در مورد اسکات موریسون هم اتفاق نخواهد افتاد.این را فقط میتوان جزو رویاهای عجیب سیاستمداران محسوب کرد. فقط سیاستمداران اعتقاد دارند که رایدهندگان را میتوان با پول خرید. حکایت دولت در اینجا مانند کسی است که در مواجهه با یک مهاجم با التماس خواهش کند که کیف پول مرا بگیر ولی لطفا به من آسیب نزن؛ این رقتانگیز است. یکی از مخاطبان در اظهار نظری در مورد بودجه امسال نوشته بود که با این تخفیف مالیاتی من فقط میتوانم دو چوب بیسبال بخرم!
آقای جان استیرتون متخصص رایگیری و انتخابات معتقد است که وقتی دولتی در سراشیبی سقوط قرار میگیرد شما معمولا نشانههای آن را خیلی زودتر میبینید. او میگوید:"خیلی وقت است که نتایج آماری نشان از عدم موفقیت دولت فعلی دارد. در واقع این طولانیترین دوره نزول محبوبیت در تاریخ انتخابات استرالیا به شمار میرود و بدون شک دلیل آن هم عملکرد خود دولت است. آیا قول مالی به مردم دادن میتواند سیر وقایع را تغییر دهد؟ هر چه به انتخابات نزدیکتر میشویم جواب منفیتر میشود چرا که این وعدههای مالی توسط دولتی داده میشود که بواقع دچار دردسر است. برای این کارها دیر است و خیلی واضح این مفهوم را میرساند که وقتی بقیه راه حل ها جواب نمی دهند باید پول خرج کرد."
از طرف دیگر حزب کارگر هم دچار چنین توهمی است؛ زمانی که در سال گذشته دولت قول تخفیف مالیاتی داد، حزب کارگر هم قول داد که تخفیفات مالیاتی بیشتری را اعمال میکند و زمانی که دولت میزان تخفیف مالیاتی را بیشتر اعلام کرد، مجددا حزب کارگر که پنداری در مزایدهای شرکت دارد میزان تخفیف پیشنهادی خود را افزایش داد.
البته حزب کارگر برای انجام تعهدات خود دست بازتری دارد چرا که تصمیم دارد بعضی امتیازات ویژه و بزرگ مالیاتی را متوقف کند؛ به اینصورت حدود دویست میلیارد دلار طی ده سال صرفهجویی خواهد کرد که البته تا حدی میتواند پر مخاطره باشد؛ در این طرح بعضی تخفیف ها در سرمایهگذاری های مسکن برداشته میشوند و مسلما حزب لیبرال میتواند حزب کارگر را متهم به تخریب در بازار مسکن کند.
اسکات موریسون در دورهای که خزانهدار کل بود تصمیم داشت تا اصلاحاتی جدی در سیستم مالیاتی کشور انجام دهد که با نظر مخالف نخست وزیر وقت مواجه شد. حالا هم دولت ائتلافی از دست زدن به تغییرات جدی در این سیستم هراس دارد. در حال حاضر ائتلاف حاکم فقط میتواند بر سیستم قالب مالیاتی تأکید کند، در این سیستم با بالا رفتن میزان درآمد مالیات هم بیشتر میشود. نتیجه اینکه حزب کارگر میتواند قول تخفیف های مالیاتی بیشتری بدهد و در مقابل دولت هم میتواند به خود ببالد که مالیات را افزایش نمیدهد.
حتی اگر دولت فکر کند که پیشنهادات مالی برای کسب آرا ضروری است، باید اذعان کرد که این اقدامات کافی نیستند. اسکات موریسون، خزانهداری که یک زمانی طرح ذغالسنگ را در پارلمان مطرح میکرد حالا نخست وزیریست که برای پروژههای Snowy 2.0 وTasmanian hydro میلیاردها دلار بودجه اختصاص داده و قول استراتژی جدیدی در مورد خودروهای برقی میدهد. مشخص نیست که آیا این طرحها نشاندهنده تاکید او بر استفاده از انرژی پاک است یا آخرین تقلاهای او برای حفظ موقعیتش.
عجیب است که اسکات موریسون که از دولت انتقاد میکرد که چرا باید هزینه سفر ۲۲ پناهجویی که قصد شرکت در مراسم خاکسپاری نزدیکانشان که در حادثه غرق کشتی در کریسمس آیلند کشته شده بودند را بپردازد، حالا در سمت نخست وزیر به فکر دفاع از کرامت همان خارجیها که در کشتار نیوزیلند از بین رفتهاند افتاده است.
البته باید تغییر مثبت او و تبدیل شدنش به یک رهبر ملی را تحسین کرد ولی هر کاری که او انجام دهد نمیتواند یک واقعیت را تغییر دهد، این واقعیت که حزب کارگر در بین مردم بعنوان حزبی شناخته شده که سمبل آینده به شمار میرود و حزب لیبرال در اذهان مردم حزبی متعلق به گذشته است. رفتار خود حزب حاکم این فرصت را به بیل شورتن و هم حزبی های او داده است. حتی وزیر لیبرال دولت خانم Kelly O'Dwyer در ماه نوامبر گذشته اعلام کرد که امروزه حزب لیبرال در نظر مردم حزبی ست که با همجنسگرایی مخالف است، ضد زنان است و تغییرات آب و هوایی را قبول ندارد. در عمل هم بعضی از زنان برجسته عضو دولت مثل خانمها جولیا بیشاپ، جولیا بنکز و خود خانم O'Dwyer یا مخالفت خود را با سیاستهای دولت اعلام کردهاند و یا از سمت خود کناره گیری کردهاند.
در حال حاضر بیل شورتن به نمادی تبدیل شده است که ایدههای نو و جهتگیری رو به آینده دارد، ولی باید توجه داشت که دلیل این برداشت مردم از او فقط بخاطر حرکت واپسگرایانه ائتلاف حاکم است چرا که او سابقه عضویت و رهبری در اتحادیه کارگری و افکار شبه کمونیستی را دارد.
بیل شورتن درست در روزی که بودجه فدرال اعلام شد با طرح نظراتی تمام توجهات را به سوی خود جلب کرد. او از طرح حزب کارگر در مورد خودروهای الکتریکی گفت. او همچنین اعلام کرد که حزبش طرح تضمین ملی انرژی را اجرایی خواهد کرد، طرحی که مبتکرانش مالکولم ترنبل و جاش فرایدنبرگ بودند ولی اعضای محافظهکار ائتلاف مانع از اجرای آن شدند؛ بیل شورتن در مورد محدود کردن انتشار گازهای گلخانهای هم صحبت کرد.
سیاستهای اشتباه حزب لیبرال در مورد صنعت برق استرالیا طی ۶ سال گذشته باعث شده است که این صنعت در وضع وخیمی قرار بگیرد. کمیسیون بازار انرژی استرالیا گزارش داده که صنعت برق استرالیا به زحمت خود را سر پا نگه داشته است.
حتی تونی ابوت هم متوجه استراتژی ما قبل تاریخی حزب لیبرال که میخواهد با افکار دهه پنجاه میلادی وارد انتخابات سال ۲۰۱۹ شود، شده است. او دیگر اعتقادی به خارج شدن از توافق آب و هوایی پاریس ندارد. حتی رییس یکی از گروههای بزرگ صنعتی که قاعدتاً پیرو سیاستهای حزب لیبرال است به تازگی گفته که این حزب در گذشته گیر کرده است.
بیل شورتن مجدداً بر دو محور اصلی کمپین انتخاباتی حزبش تاکید کرده، عدالت و نظام بهداشت و سلامت دو محوری هستند که در واقع جزو نقاط قوت حزب کارگر و نقاط ضعف حزب ائتلافی حاکم به شمار میروند. کمپین مبارزه با سرطانی که حزب کارگر به راه انداخته است یک کمپین بزرگ، نیرومند و تاثیرگذار است. و همانطور که گفته شد حزب کارگر با اجرای اصلاحات بزرگ مالیاتی میتواند به منابع مالی عظیمی برای اجرای طرحهای بهداشتی_درمانی خود دست پیدا کند.
البته دولت هم نقاط قوت مخصوص به خود را دارد، لیبرالها مدیران اقتصادی قدرتمندی هستند و موفقیتهای زیادی در جلوگیری از حرکت و ورود قایقهای مهاجران غیرقانونی به دست آوردهاند. مسلما دولت با این برگهای برنده خود بازی خواهد کرد.
نکتهای که البته نباید از یاد ببریم اینست که بعضی از نقاط قوتی که در بالا ذکر شد در حال فراموشی هستند. بعنوان مثال شاید ۲۸ سال رشد بیوقفه اقتصادی حساسیت مردم را در این زمینه کم کرده باشد و آن را نکته مثبتی در پرونده دولت نبینند؛ و یا ورود غیر قانونی پناهجویان به کشور که زمانی از بحثهای داغ جامعه به شمار میرفت شاید دیگر اهمیت خود را در بحثهای انتخاباتی بین مردم از دست داده باشد. شاید بتوان گفت در این مورد اسکات موریسون قربانی موفقیت خودش شده است.
دولت برای جذب آرای مردم بجای اینکه از قدرت جذب استفاده کند بیشتر سعی کرده تا مردم را از حزب کارگر بترساند و احساس انزجار در آنها ایجاد کند. حتما سخنان اسکات موریسون در مورد مواضع حزب کارگر را شنیدهاید که گفت آنها فقط دروغ میگویند؛ گرچه نمیتوان به همه صحبتهای بیل شورتن اعتماد کرد ولی موضعگیری موریسون هم اغراق آمیز به نظر میرسد.
اسکات موریسون اگر میخواهد آرای مردمی را که به قول های بیل شورتن و حزب کارگر در مورد افرایش حقوقها و یا کاهش هزینه درمانی بیماران سرطانی دل بستهاند به سمت خود جلب کند باید مواضع متقاعد کننده تری اتخاذ کند.
از طرفی اگر دولت بخواهد بر علیه مواضع حزب کارگر کمپینی راهاندازی کند، آن کمپین حتما باید باور کردنی به نظر برسد نه ابلهانه.
به هر حال بر اساس نظرسنجیها، به نظر میرسد که دولت دچار دردسرهای زیادی است. زمانی که اسکات موریسون در جنگ رهبری درون حزبی توانست تعداد ۴۵ رای را به خود اختصاص داده و رهبر حزب لیبرال بشود، یکی از کسانی که به او رأی داده بود گفت که این یک معجزه بود؛ و حالا او برای برنده شدن در انتخابات مجددا نیاز به یک معجزه دیگر دارد.
برداشت از:
Comment: Morrison has had one miracle - and now he needs another