علمی

با حس دلتنگی مان در استرالیا و دیگر نقاط جهان چه کنیم؟

media.news.imagealternatetextformat.details


سه راهکار برای مدیریت و روبرویی با حس دلتنگی‌: وقتی‌ دلتنگ عزیزانتان میشوید چه می‌کنید؟

 

 

نویسنده:دکتر نازی مجد، مربی زندگی (Life Coach) و محقق روانشناسی آموزشی در دانشگاه کویینزلند 

 

رادیو نشاط استرالیا - شاید ماهها است یا حتی سالهاست که دور از عزیزانتان در این سرزمین زندگی ‌می‌کنید و گاه به واسطه دلتنگی عزیزانتان گذران ساعت‌ها و لحظه‌ها طولانی‌تر از آنچه هست به شما می‌گذرد. گاه شاید توان انجام کارهای روزمره تان را هم از شما بگیرد، و یا حتی باعث ایجاد اضطراب در شما شود و آرزو می کردید ‌ای کاش اکنون پیش عزیزانم می ‌‌بودم.

دانستن سه نکته ضروری است: اول اینکه حس دلتنگی ‌یک حس کاملا طبیعی است. دوم اینکه احساساتتان هر چقدر هم شدید باشد، گذرا هستند، و سوم اینکه می توانید عادت‌های احساسی ‌تان را شناسایی کنید. تشخیص حس دلتنگی ‌از حس‌های دیگر از قبیل حس پشیمانی و حسرت و یا غم نکته کلیدی در مدیریت این حس می باشد.

بنابراین اولین مرحله برای مدیریت و روبرویی با حس دلتنگی‌، تشخیص و شناسایی آن است. یعنی‌ مطمئن شوید این حس دلتنگی‌است و نه حس خود کم بینی‌ یا پشیمانی و یا حسی دیگر. برای این کار باید بتوانید برای این حس خود نام بگذارید: حس دلتنگی.

مرحله بعدی این است که متوجه تغییراتی که بخاطر این حس در بدنتان به وجود می آید بشوید. برای نمونه احساس سنگینی‌در سینه یا گرفتگی و بغض در گلو، سوزش در چشم و نیاز شدید برای گریه، بالا یا پایین آمدن تپش قلب، احساس مورمور در پاها، یا سرد شدن دستها، یا حس سنگینی‌ در سر. مثل یک دانشمند که بر روی مسئله مهمی‌ تحقیق می کند، تغییراتی که در بدنتان حاصل میشود را پیدا کنید.

این مرحله از اهمیت بالایی‌ برخوردار است چون به شما اجازه میدهد مدیریت احساس را بدست گیرید و از آن انرژی برای بهتر شدن بدنتان و افکارتان استفاده کنید. در شروع کار شاید این کمی‌ مشکل به نظر برسد اما پس از مدتی‌ تمرین بتدریج شما با این حس تان آشنا می شوید و هر زمان که برایتان پیش بیاید در شناسایی آن مهارت بیشتری پیدا می‌کنید. به عبارت دیگر با بدن خود و اینکه چگونه واکنش نشان میدهد بیشتر آشنا خواهید شد. این خود منجر به مدیریت بهتر احساس و هدایت انرژی آن در جهت بهتر شدن وضعیت فیزیکی‌ و فکریتان میشود.

باید مراقب باشد به هیچ عنوان سعی‌ نکنید این حس را سرکوب کنید یا از آن بگریزید و یا از آن غفلت کنید تا دردش را حس نکنید. احساساتی‌ که در بدن انسان بوجود می آیند بخش مهمی‌از ساختار فیزیکی‌ و روحی‌ فرد را تشکیل میدهند. این احساسات زبان ارتباط افکار با بدن هستند که اگر به آنها توجه نشود دیر یا زود به شکل بیماریهای مختلف خود را بروز میدهند. بنابراین بسیار مهم است که هر فرد با نشانه‌های خاصی‌ که در بدنش پیش می‌‌آید اشنا شود و بتواند آن را شناسایی کند.

بسیار مهم است که در فرایند شناسایی احساس، هر تغییری را که در بدنتان می بینید قضاوت نکنید، چون این علایم همه واکنشی هستند که بدن شما در مقابل افکاری که از ذهن شما میگذرد نشان میدهد. این افکار می‌‌توانند بی‌ پایه و اساس باشند و در نتیجه یک تجربه محدودی از چیزی در گذشته نامعلوم بوجود آمده باشند و هیچ کاربرد فعلی‌ نداشته باشند. افکار و قدرت تاثیرگذاری آن در سلامت جسمی‌ و روحی‌ موضوع بسیار شگفت انگیزی است که در مقالات آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت.

دانستن این نکته که احساس تان هر چقدر هم شدید باشد، گذرا است، به شما کمک می‌کند تا بهتر بتوانید آن را مدیریت کنید. احساسات انسان همانند امواج اقیانوس میباشند. برخی‌ کوتاه و زود گذرند و برخی‌ دیگر بلند و طولانی‌ هستند. مهم نیست کوتاه یا بلند، آنچه مهم است گذرایی آن است وقتی‌ به ساحل می‌رسد. وقتی‌ شما احساستان را کاملا شناسی‌ کردید و با آن بودید بدون هیچ فکر یا قضاوت، به آن اجازه میدهید تا به ساحل برسد و به سلامت منتهی‌ شود. در غیر اینصورت این امواج قوی و قویتر میشوند و ویرانی بزرگ برای کشتی‌ وجودتان ببار می آورند.

انتخاب با شماست. آیا می‌خواهید همیشه سبکبار و آسوده زندگی‌ کنید یا اینکه اجازه دهید همیشه کوله باری از احساسات سرکوب شده و غفلت شده در درونتان زندگیتان را تباه کنند.

 پس از آنکه مراحل ذکر شده در بالا را انجام دادید، مرحله بعدی برای مدیریت و روبرویی با حس دلتنگی‌، تصمیم گرفتن برای بهترین کاری است که در آن موقعیت می توانید انجام دهید می‌باشد.

اگر برایتان میسر است که با آن عزیزتان تماس بگیرید و جویای حالش شوید میتوانید دلتنگیتان را با او قسمت کنید بدون اینکه از آن ماجرا بسازید و انرژی منفی‌ای را به او منتقل کنید و عزیزتان را هم ناراحت کنید. میتوانید به او بگویید که چقدر برایتان عزیز و ارزشمند است و چقدر دوستش دارید. برای سلامتی‌، موفقیت، و خوشحالی‌اش دعا کنید و به او بگویید برایش بهترینها را آرزو دارید.

اگر این امکان برایتان وجود ندارد، یا عزیزتان در قید حیات نمی‌‌باشد، پس از انجام مراحل ذکر شده، برای دقایقی در مکان آرامی بنشید، چشمانتان را ببندید و در سکوت برایش دعا و آرزوی رحمت کنید. با او حرف بزنید به او بگویید که چقدر برایتان عزیز و ارزشمند بوده و همیشه در قلبتان جای دارد. چقدر در زندگیتان نقش داشته و چقدر دوستش داشتید...

راهکاری که همیشه می توانید بکار بگیرید اینست که یک دفترچه که می توانید آن را دفتر "خود شناسی‌" بنامید برای نوشتن احساساتتان در نظر بگیرید و هر بار توصیف کامل آن احساساتتان را با تاریخ روز و ساعت در آن بنویسید. اگر میدانید چه چیزی باعث پیدایش آن احساس در شما شده می توانید آن را هم اضافه کنید. با این کار، نه تنها قادر خواهید بود احساس خود را در زمان خاص بوجود آمدن، مدیریت کنید بلکه بدینوسیله خود را بهتر می توانید بشناسید و حتی الگوهای رفتاری‌احساسی‌تان را کشف کنید تا بتوانید آنها را آنگونه که می‌خواهید تغییر دهید. با این روش می توانید کیفیت زندگی‌خود را هم تغییر دهید و خودتان نا خدای کشتی‌زندگیتان باشید نه احساساتتان.

 

امیدوارم با بکارگیری راهکارهای ذکر شده بتوانید زندگی‌توام با آرامش بیشتر برای خود به وجود بیاورید و خود سکان دار کشتی‌زندگیتان باشید.

 

 

نظر خود را ارسال نمایید