طرح تشکیل شورای هماهنگی اتحادیه ها برای انجمن های افغان در سیدنی استرالیا
طرح ابتکاری انجمن نور به خاطر یک دست شدن افغانها در سیدنی استرالیا
به گزارش رادیو نشاط در نشریه شماره 267 ، بخش سخن هفته به قلم "محمد ضیا ضیا " مدیر مسئول "هفته نامه افق در استرالیا" آمده است :
اخیراً انجمن محترم نور در سیدنی طرح ابتکاری را به خاطر یک دست شدن و باهم بودن کلیه انجمن های افغانی زیر نام: ( شورای هماهنگی اتحادیه ها برای انجمن های افغانی در سیدنی) پیشکش نمود که به همین موجب روسا و نماینده های انجمن های افغانی در ایالت نیوساوت ویلز در مسجد شریف نبی اکرم( ص) دور هم جمع شدند و متفقاً به این فراخوان ضروری و ارزشمند لبیک گفتند. بی جهت ندانستم اندکی پیرامون به وجود آمدن اختلافات قومی، زبانی و مانند اینها در داخل کشور و نتایج مرگبار و سرایت آن در کشور های خارج از افغانستان تا استرالیا که مانند یک مرض مزمن فکر و عمل تعداد قابل توجۀ هموطنان ما را متاثر ساخته، مکث کنیم:
مردم افغانستان از قدیم با ساختارقبیله ها و اقوام مختلف همچنان با همگونی ها و تفاوتهای مدنی، زبانی، مذهبی و فرهنگی در پهلوی هم زیست کرده و کدام دشمنی بزرگ که موجب بربادی یک قوم توسط قوم دیگر گردیده باشد، به نظر نمی رسد. ولی چشم پوشی نمی توانیم که سران اقوام بخصوص زمامداران و سران مربوط به یک قوم، از قوم، زبان و هرچیز دیگر استفادۀ ابزار ی نموده وتا سرحدی رسیده که به قتل جمعی، نسل کشی ، تجاوزبه جان، مال، ناموس و ایجاد زمین سوخته در برابر اقوام دیگر پیش رفته اند.
( اعمال نسل کشی و زمین سوخته توسط امیر عبدالرحمن ، نادر خان و طالبان بالای اقوام هزاره، مردم شمالی و کله منار ها ی قوم شینوار ) به این معنا که اگر وقتی جنگ و ویرانی از طرف یک قوم بر علیه اقوام دیگر صورت گرفته، سر نخ به دست همان زمامداران و سران قومی، زبانی و یا منطقوی می افتد که اقتدار شان را زیر نام قوم، زبان، مذهب ... رویکش داده و نام قوم را خدشه دار ساخته اند.
با توجه به اصل متذکره شنیده می شود که آوازه های عالم گیر که گویا از دو صد سال به این سو حاکمیت به دست اقوام و قبیله های پشتون چون درانی، پوپلزایی، احمد زایی، غلزایی ... قرار دارد که بالای سایر اقوام در افغانستان حکومت کرده اند و در کل چنین پندار به وجود آمده که گویا این پشتونها اند که توام با ظلم بالای دیگر اقوام حکمرانی کرده و از کلیه امتیازات برخوردار بوده اند!!
هویداست که زمام کشورداری از سلطنت احمد شاه درانی تا حال ( به استثنای سلطنت 9 ماهۀ امیر حبیب الله کلکانی و ریاست جمهوری برهان الدین ربانی) به دست پشتونها بوده و آنچه از شوکت تا ذلت، نعمت تا مصیبت، پیشرفت تا پسمانی که بر کشور ما به وقوع پیوسته، مسئولیتِ درجه یکِ آن به زمامدارانی که پشتون اند و بر اریکۀ قدرت بوده اند، راجع می شود. اما آنچه در هاله هایی از توهم جا گرفته و کمتر افراد متوجۀ این حقیقت شده اند، این است که زمامداران پشتون کسانی بودندو هستند که ظاهراً از نام یک قوم یا قبیله خود را معرفی کرده، اما اکثر این حکام به خاطر احراز مقام و تداوم قدرت شان نه تنها بر آحاد ملت، بلکه به قوم شریف پشتون و حتی به خانواده های شان نیز جفا کرده اند. همچنان مردم مناطق پشتون نشین بیش از هر گوشه دیگر مملکت بدون سرک، شفاخانه، مکتب، فابریکه و سایر خدمات رفاه اجتماعی و شهری با قیمانده و اکثرا به زنده گی پر از مشقت به سر برده و می برند. لذا اگر عزتی درین مورد در کشور وجود دارد به اشخاص و افراد ویا گروپهایی ارتباط می گیرد که زمام امور به دست انها بوده؛ مثلاً: کارنامه های عزت بار اعلیحضرت امان الله خان و همچنان کارنامه های ذلت بار زمامداران خاین و وطن فروش که با جنایات شان نام قوم را لکه دار ساخته اند.
با تاسف با کودتای ثوراین زمینه مساعد شد تا اشخاص و افراد زیر نام تنظیم های اسلامی مختلف ازاقوام، مناطق و زبانهای مختلف به وجود بیایند و هر کدام با رو پوش دادن قوم، زبان، مذهب و منطقه صاحب قدرت شوند. قدرت خواهی ها چه در جریان جهاد و چه به صورت بسیار رذیلانۀ آن پس از سقوط رژیم داکتر نجیب الله هویدا شد. مردم افغانستان خوب درک کردند که بیشترین رهبرانِ تنظیم ها خدا، وطن، دین، ناموس، مردم و همه ارزشها را زیر زیر پای کردند و تعدادی از هواخواهان شان را با چشم، گوش و زبان بسته به نام قوم، حزب، زبان و سایر ملحوظات به عقب خود کشاندند، کشور را به ویرانه و مردم را به تباهی سوق دادند تا خود به مقام، مکنت و مسند برسند، چنانچه ده هاٌ صدها و شاید بیشتر از صد ها ( روز نادیده ) به مسند فرعونی و مکنت قارونی رسیدند.
با گذشت نزدیک به چهل سال اکثریت افراد جامعه از مکتبی تا افراد عادی همه چیز را تجربه کردند و میدانند که قدرت به دست یک قوم، یک زبان و یک منطقه به هیچ صورت در کشور آرامش به وجود نمی آورد. اما هنوز کسانی هستند که بر خر جهل سوار به دنبال همان تیکه داران قومی، زبانی، حزبی و منطقوی ... می روند و نمی دانند که هنوزهم قاتل ترین، دروغگو ترین، اسلام فروش ترین ... کسان ازانها استفاده می کنند.
واما بد تر ازان که مکروب اختلافها میان اقوام، زبانها، مذاهب .... از افغانستان به سایر کشور هایی که دران کشور ها افغانها مهاجر یا پناهنده شده اند نیز سرایت کرده، عده یی ازجهل و یا شریک شدن به جرم تیکه داران قومی و زبانی با به وجود آوردن اختلافها، شیرازۀ وحدت و یک پارچه گی خانوادۀ بزرگ هموطنان ما را متلاشی ساخته اند. مثلاً: این حقیقت را در ایالت ها و شهر های افغانی نشین استرالیا بخصوص در سیدنی مورد توجه قرار میدهیم:
آیا عید، برات، نوروز، جشن استقلال برای همه افغانها دارای یک ارزش نیست؟ همه پاسخ میدهند که بلی دارای یک ارزش است و همه افغانها ازان استقبال می کنند. اما شما در کجا دیده اید که همه افغانها از تاجک، پشتون، اوزبک و هزاره ... بصورت دسته جمعی همچو ایام را جشن گرفته باشند که حضور گرم همه اقوام و زبانها در یک وحدت ملی تمثیل شده باشد؟
آیا در کدام محفل ملی، فرهنگی و حتی دینی و مراسم جنازه و فاتحه دیده باشید که حضور جمعی قابل توجۀ همه اقوام ، مذاهب افغانستان دران تجلی یافته باشد؟
آیا غلط است که انجمن های افغانی در استرالیا و بخصوص در سیدنی با خصوصیات قومی، زبانی، مذهبی و حزبی تشکیل شده اند و هر کدام با اهداف خاص خود شان مثلاً: فلان مسجد، مسجد گلبدینی هاست و فلان مسجد دیگر مربوط جمعیتی ها...
آیا صحیح نیست که انجمن های افغانی در استرالیا به نامهای اقوام و مذاهب تشکیل شده اند؟
آیا ندیده اید که اگر قوم هزاره در استرالیا به خاطر دادخواهی های خاص و یا عام به تظاهرات یا راهپیمایی ها می برایند، در میان صدها نفر هزاره شاید پنج نفر از اقوام دیگر نباشند. و بالعکس.
بلی ! نتایج افتراق همانا دردها و مصیبت هایی است که پیکر جامعۀ افغانی را سخت مریض ساخته و ادامۀ آن به مرگ و نابودی همه گانی منجر خواهد شد. اما خدا نکند مردم ما تا آن اندازه درک ضعیف داشته باشند و هنوز هم ندانند که با دستهای خود خنجر را به تن خود بزنند، خود را پاره پاره کنند و گوشت و پوست شان را خوراک سگ هایی کنند که آن سگ ها تیکه داراندینی، قومی ، زبانی ... داخلی و دشمنان خارجی افغانستان اند.
بنابران این اقدام نیک انجمن محترم نور که هدف آن یکجا شدن و با هم بودن هموطنان است را در سیدنی جداً قابل تمجید می دانیم، آنچه باقی می ماند برداشتن قدمهای استوار است که اینک به همت و تلاش سایر انجمن های افغانی در سیدنی و سایر ایالتهای استرالیا ارتباط می گیرد.