اجتماعی

فاجعه‌ای شیطانی که می‌توانست در یکی از فرقه‌های مشهور استرالیا رشد کند

media.news.imagealternatetextformat.details


تصور کنید پدرومادرتان به‌طور پیوسته از شما سوء استفاده می‌کرده‌اند، در کودکی به شما داروی اِل‌اِس‌دی خوراندند، به‌تان گفتند مادرتان عیسی مسیح است که در کالبد یک زن حلول کرده است و هر روز با ترسی مداوم زندگی می‌کردید.

 

مترجم: آروین خادم‌صمیمی

رادیو نشاط استرالیا-این اتفاق تقریبا برای دو دهه در یکی از فرقه‌های مشهور استرالیا به نام "خانواده" رخ داد. آن همیلتون بایرن یکی از رهبران فرقه، پنج هزار دلار جریمه شد.

"خانواده" چه‌طور فرزندان را پیدا می‌کرد: کودکان را از مادران‌شان می‌گرفتند.

براساس فیلم مستند با داستان واقعی ساخته‌ی فیلم‌سازی به نام رزی جونز، این فرقه که تابه‌امروز نیز پیروانی دارد، در فاصله‌ی سال‌های 1963 تا 1978، تحت مدیریت آن همیلتون بایرن، بیل همیلتون بایرن و رینور جانسون فعالیت می‌کرد. این مستند به نام "خانواده" در فستیوال بین‌المللی فیلم ملبورن نمایش داده شد.

به گفته‌ی رزی: «"خانواده" فرقه‌ای فاجعه‌بار، شکل یافته بر اساس معجونی از ادیان و با هدف طراحی یک نژاد برتر بود. آن همیلتون، زنی زیبا، دارای شخصیتی کاریزماتیک و متقاعدکننده، مرشد اصلی این فرقه و درحقیقت برای بسیاری از مردم، تمثیل یک مادر بود.»

وی افزود: «آن همیلتون یک کارمند بلندپرواز و رینور جانسون مدیر پیشین دانشگاه ملکه، ایدوئولوژی خود را برای "خانواده" توسعه دادند. مطمئن هستم که آن دو  بر ایده‌ی آفرینش کودکان کامل، توافق کرده‌اند. تمام کودکان بلوند و شبیه به هم بودند. آن‌ها تلاش می‌کردند تا کودکان را کامل بار بیاورند تا افرادی باشند که در زمان سقوط قریب‌الوقوع دنیا، زمام امور را در دست گیرند.»

تصویر این جمع از بیرون بی‌غلّ‌وغش به‌نظر می‌رسید حال آن‌که حقیقت در درون فرقه، فراشیطانی بود. اولین نکته در موردشان این بود که این کودکان خویشاوئد خونی نبودند و آن و رینور هم پدر و مادرشان نبودند.

 

The Family

 

 

برخی از این کودکان چون بن شنتون که حالا چهل‌وچهار ساله‌اند، با رضایت خانوداه‌شان برای نگه‌داری به آن و رینور سپرده شده بودند و این کار برایشان افتخار بود که کودک‌شان انتخاب شده تا عضوی از نژاد برتر باشد، کیست که این موقعیت را نخواهد؟

برخی از کودکان هم از مادران جوانی که فرزندشان حاصل رابطه‌ای نامشروع بود و از داشتن این فرزندان شرمسار بودند گرفته می‌شدند.

به خاطر داشته باشیم که این وقایع مربوط به دهه‌های شصت و هفتاد استرالیا و زمانی‌ست که این رویه‌ها نسبتا متداول بوده است. در سال 2013 نخست‌وزیر وقت، جولیا گیلارد، رسما از قربانیان فرزندخواندگی اجباری، عذرخواهی کرد.

رزی می‌گوید: «برخی از فرزندخوانده‌های اجباری، اما غالبا قانونی، را کارگران خدماتی که در "خانواده" کار می‌کردند برای فرقه می‌آوردند. کارگران قدیمی‌تر، تقریبا به‌زور تازه مادرها را متقاعد می‌کردند تا فرزندان‌شان را ترک کنند. مادران  به اتاق زایمان می‌رفتند و داروهای بسیاری به آن‌ها داده می‌شد و در برخی موارد بعد از وضع حمل بالشی جلوی صورت‌شان قرار داده می‌شد تا هرگز فرزندشان را نبینند و سپس فرزندان‌شان منتقل می‌شدند.

درون این فرقه چه می‌گذشت: ملاقات با "بن شنتون"

تجربیات بن از این "خانواده" تکان‌دهنده بود اما وقتی بالاخره در سال 1987 پلیس این خانه را محاصره کرد، او نمی‌خواست آن‌جا را ترک کند. به او گفته شده بود که به‌زودی به یک مدرسه‌ی شبانه‌روزی در انگلیس منتقل خواهد شد و او بی‌صبرانه منتظر آن بود. بن از هجده‌ ماهگی تا پانزده سالگی در "خانواده" بود و این تنها دنیای قابل درک برایش بود.

اولین خاطره‌ی بن این است که در تختی در خانه‌ی محل فعالیت "خانواده" خوابیده است. همان خانه‌ای که سال‌های بعد عمرش در آن مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت.

بن می‌گوید: «وقتی پلیس وارد شد من برای خارج نشدن از خانه می‌جنگیدم و تصورم این بود که همه‌ی دنیای من، تمام آینده و برنامه‌ریزی‌هایم داره از من گرفته می‌شود. از نگاه من، سفر به خارج از کشور و زندگی در مدرسه‌ی شبانه‌روزی، اتفاق خیلی بزرگی بود و من برای رفتن به انگلیس آماده بودم.

 

 

Children in The Family

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Children in The Family, including Ben Shenton (circled)

 

وقتی پلیس آمد من بالای پله‌ها و چسبیده به نرده ایستاده بودم و می‌گفتم من رو نبرید. همون شب وقت خواب به تمام حرف‌هایی که زده بودم فکر می‌کردم و این‌که چیزهایی که گفتم باعث دردسر برام می‌شن یا نه. اما بعدش فهمیدم دیگه لازم نیست از این به بعد نگران این چیزا باشم و من آزادم.

ما طوری بار آورده شده بودیم که تصور می‌کردیم پلیس شیطانه و بزرگ‌ترها قلبا بهترین‌ها رو برامون نمی‌خواستن. خیلی ترسناک بود که تمام این‌ها برعکس باشن.»

رزی جونز سازنده‌ی این مستند گفت: «این تازه شروع ماجرا بود. بچه‌های زیادی بودند که هویت‌شان نامشخص بود. نمی‌دونستن کی هستن و مدارک تولدی داشتن که همه تقلبی بود. تنبیه بدنی یک مسئله بود و به تصور من این بچه‌ها تشنه‌ی محبت بودن. اون بیرون کسی دوست‌شون نداشت.»

چه اتفاقی برای "آن همیلتون" افتاد

آیا آن همیلتون بایرن زنی که از این بچه‌ها سوءاستفاده می‌کرد و به آن‌ها دارو می‌خوراند به زندان افتاد؟

خیر.

بن سی سال بعد از زندگی در این "خانواده" گفت: «کاری که او با ما می‌کرد کاملا شیطانی و خبیث بود. همه متعجب هستند که فقط پنج هزار دلار جریمه برای تمام کارهایی که او کرده است؟؟؟»

درحقیقت این جریمه تنها به‌خاطر جعل مدارک سه کودک برای آن همیلتون  در نظر گرفته شد. بن در ادامه می‌گوید: «آن برای حضورر در دادگاه و دفاع از خود گران‌ترین وکلا را استخدام کرده بود و پلیس می‌دانست اگر برای جنایت‌هایی که آن‌ها انجام داده بودند برعلیه‌شان اقامه‌ی دعوا کند، ما باید به‌عنوان شاهد در دادگاه حاضر شویم و وکلای ماهر او به راحتی ثابت می‌کنند که ما تمام این داستان ساختگی‌ست. از ما هیچ سوالی نشد و فرصتی برای امتحان این شانس به ما داده نشد، هرچند در آن زمان ما پسران پانزده، شانزده ساله و دختران بیست ساله بودیم و سارا یکی از ما بچه‌ها بارها شاهد خودکشی بوده است. حالا که بعد از سی سال به آن ماجرا نگاه می‌کنم، با نظر پلیس موافق نیستم. ای کاش از ما سوال می‌کردن و فرصت امتحان به ما می‌دادند.»

آن همیلتون بایرن حالا نود ساله است و در خانه‌ی سالمندان در حالی زندگی می‌کند که از اختلال زوال عقل رنج می‌برد. بن سال 2011 وی را ملاقات گرد و گفت: «او هیچ‌وقت نخواهد فهمید که چه لطمه‌ای زده است و شما نمی‌توانید معذرت‌خواهی را از زبانش بشنوید.»

 

http://www.abc.net.au/triplej/programs/hack/the-family-cult/7686506 

 

نظر خود را ارسال نمایید