هوش مصنوعی، تهدیدی برای نسل بشر است؟
بنا بر اطلاعات منتشرشده از روند تحولات هوش مصنوعی، به نظر میرسد که هر روز انقلابی در این عرصه رخ میدهد اما سرعت زیاد این تحولات گاهی میتواند نگرانکننده باشد.
به گزارش رادیونشاط، بسیاری بر این باورند که توسعه اکتشافهایی که هماکنون در صدر بسیاری از تحقیقات علمی جهان قرار دارند، بدون تکیه بر هوش مصنوعی امکانپذیر نخواهد بود. اما در آنسو کسانی هم هستند که هوش مصنوعی را تهدیدی جدی برای نسل بشر به شمار میآورند.
ایلان ماسک، ماجراجویی که فکرهای بزرگی در سر دارد و به دنبال اعزام نخستین گروه از انسانها به مریخ است، معتقد است که هوش مصنوعی بزرگترین خطر برای بشر است. این سرمایهگذار شناختهشده حتی توصیه میکند که قوانین سرسختانهای در سطح جهانی وضع شود تا خطری از این بابت بشریت را تهدید نکند.
ميچيو کاکو، فيزيکدان نظری، ۲۰ سال آینده جهان را «عجیب و غریب» توصیف میکند. ( کتاب آینده ذهن میچیو کاکو) او تصويری بهشدت زيبا (و تاحدی خندهدار) از دنيای فردا را ترسيم کرده است؛ از توالتهايی که پروتئينهای ما را میخوانند تا ديوارهايی که با ما حرف میزنند.
به گفته کاکو (در سخنرانی اجلاس سران کشورهای جهان در دبی)، با گذشت سالها، زبان مادری ما تغيير خواهد کرد و با پيشرفت در فناوری هماهنگ خواهد شد. دقيقا يعنی چه؟ يعنی «کامپيوترها» را از دست خواهيم داد؟ نه، ما به معنای واقعی کلمه آنها را از دست نمیدهيم، بلکه آن اصطلاح را از دست میدهيم: «واژه کامپيوتر از زبان انگليسی حذف خواهد شد.» یعنی ديگر کلمه کامپيوتر را به کار نخواهيم برد زيرا اين دستگاهها واقعا در همهجا هستند؛ از بدنهايمان گرفته تا در خيابانها و هر چيزی کامپيوتری خواهد بود؛ هیچچیزی وجود نخواهد داشت که کامپيوتری نباشد.
آیا میتوانید روزی را تصور کنید که ابعاد کامپیوترها آنقدر کوچک شود که بتوان آنها را در رگهای انسان جاسازی کرد و این کامپیوترها در ادراک مفاهیم با ما در تقابل باشند؟
حالا بیایید تصور کنیم آن شخص چگونه باید ربات را متقاعد کند فردی که با او قرار ملاقات عاشقانه گذاشته است، «لیاقت» دیدار را دارد.
اولین پرسشی که مطرح میشود، این است که یک ماشین چطور باید در مقابل انسان اخلاقی برخورد کند.
اگرچه ارتباط میان هوش انسانی و هوش مصنوعی یک موضوع واقعا جالب به حساب میآید، پرسش اساسی اینجا است که «چگونه ممکن است که یک ربات همانند انسان بیندیشند». در واقع، شبیهسازی شبکههای عصبی عمیق و گسترده در مغز انسان را که به او امکان درک و شناخت دنیا و در یک کلمه آگاهی داده است، چگونه میتوان در یک ماشین پردازش کرد؟
دیرزمانی است که مشخص شده است رویکرد الگوریتموار پاسخ مسئله نیست. به بیان دیگر، نمیتوان کارکردهای ذهن را بهسادگی بهصورت یک فلوچارت با اجزای مشخص مدلسازی کرد.
اگر یک سیستم هوش مصنوعی همه جنبههای کلیدی هوش انسانی را تکثیر کند، آیا این سیستم احساساتی نیز خواهد بود؟ آیا ذهنی دارد که تجربه خودآگاهی داشته باشد؟
رباتهای هوشمند این پتانسیل را دارند که از هوشمندی خود برای اتخاذ تصمیمهای اخلاقی استفاده کنند. از جمله پژوهشهای انجامشده در این حوزه میتوان به «اخلاق ماشین»، «عاملهای اخلاقی مصنوعی» و «مطالعه هوش مصنوعی بدجنس در مقابل هوش مصنوعی دوست» اشاره کرد.
اما بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که برای داشتن یک عامل هوشمند خیرخواه هیچ تضمینی وجود ندارد. آنها چنین استدلال میکنند که هر خیرخواهی ارتقایافته مناسبی ممکن است از بدجنسی قابل تمایز نباشد. انسانها نباید فرض کنند که ماشینها یا رباتها با آنها رفتار مطلوبی دارند؛ زیرا هیچ دلیلی از پیش تعیینشدهای وجود ندارد که بر اساس آن باور کرد این عاملهای هوشمند برای سیستم اخلاقی انسانی (که با تکامل در زیستشناسی انسانی همراه است) دلسوزند.
نرمافزارهای فراهوشمند ممکن است تصمیمی مبنی بر حمایت از وجود سلسله انسانیت اتخاذ نکنند و متوقف کردن این تفکر در آنها بسیار دشوار خواهد بود. این مسئله اخیرا در آثار و نشریات دانشگاهی به عنوان منبع اصلی خطر برای شهریسازی، بشریت و سیاره زمین تشریح شده است.
هوش مصنوعی از یک سو منفعت خواهد داشت چرا که رباتها اجرای کارهایی را به عهده میگیرند که برای ما خطرناکاند مثل تصرف مریخ یا ماه؛ آنها میتوانند تا اعماق اقیانوسها پایین بروند یا افراد در خطر را نجات دهند؛ اما از سوی دیگر، اگر برابر کردن هوش رباتها با هوش خودمان را شروع کردیم، باید چه کار کنیم؟
یکی از اشکالات هوش مصنوعی در مقایسه با هوش انسان، توانایی استدلال است. ماشینها قادرند بازخورد دهند و پاسخگوی سوالات باشند؛ اما در زمینه ارائه استدلال منطقی و توضیح فرآیند و رسیدن به نتیجهگیری ناتواناند. پس از گذشت ۷۰ سال از آزمایش آلن تورینگ، هنوز هم هیچ سیستم هوش مصنوعی موفق نشده است دستگاهی شبیه به انسان بسازد. امروزه دانشمندان برای تفسیر هوش ماشینی هنوز هم از بازی تقلید استفاده میکنند.
هوش مصنوعی توان شکست دادن انسانها در کارهایی مانند شطرنج و بازیهای رایانهای را دارد؛ اما این قابلیت را ندارد که رفتارهای طبیعی را بازتولید کند.
جان راجرز سرل، استاد فلسفه ذهن و زبان که در باب هوش مصنوعی مقالات متعددی نوشته است، با توسل به طبيعتگرایی زيستشناختی میكوشد دوگانه انگاری ذهن و بدن را در مقایسه با ماشین که شامل دو قسمت سختافزار و نرمافزار است، حل کند.(برای اطلاعات بیشتر به مقاله حیث التفاتی هوش مصنوعی نوشته جان راجرز سرل مراجعه کنید)
او كليه حالتهای ذهنی را معلول فرايندهای زیستشناختی اعصاب در مغز میداند. به نظر او، مغز به وجود آورنده ذهن و ذهن ويژگی سطح بالاتر مغز است. پديدههای ذهنی بهاندازه پديدههای زیستشناختی نظير رشد، گوارش و ترشح صفرا واقعیاند و نمیتوان آنها را به چيزی ديگر نظير رفتار يا برنامه رايانهای فرو كاست. ميان سطح ذهنی و سطح زيستشناختی اعصاب، سطح واسطهای از محاسبه وجود ندارد. برنامه رايانهای چيزی بيش از يک دستور زبان نيست، حال آنکه ذهن دارای معنا است و دستور زبان ما را از معناشناسی بینياز نمیكند.
اما با وجود این، محققان در تلاش برای بازتولید فرآیند رفتار تطبیقی در هوش مصنوعیاند. برخی از تحلیلگران یادگیری این تواناییها را برای هوش مصنوعی غیرممکن نمیدانند و برای توسعه میانمدت هوش مصنوعی سناریوهایی دارند.
آنها با تقسیمبندی نوار هوش انسانی به سطوحی مانند احساس، وجدان و درک رفتار سعی دارند مدلی از هوش مصنوعی را توسعه دهند که قادر است وظایفی با دامنه نامحدود را برای عوامل پیشبینینشده انجام دهد. در این سناریو، بین هوش انسان و ماشین هیچ تفاوتی وجود ندارد.
ایده ساخت ماشینی که بتواند مانند انسان فکر کند، از دنیای داستانی به دنیای واقعی آمده است. رباتها میتوانند کاری را انجام دهند که قبلا غیرممکن بود. انسانها مدتها است که در تلاشاند هوشی ماشینی بسازند که کارها را تسهیل کند. رباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند وظایف متعددی را انجام دهند و همچنین نسبت به انسانها، سرعت، دقت و ظرفیت عملیاتی بالاتری داشته باشند؛ در حالی که در موقعیتهای یکنواخت هم خسته نمیشوند.
با این روند این امکان وجود دارد که رباتها به خودآگاهی برسند. وقتی این اتفاق بیفتد، ممکن است به گونهای که گویی انساناند، حقوق خود را مطالبه کنند!
شاید تصورات فعلی ما از آینده رابطه هوش مصنوعی با انسان روشن و خوشبینانه نباشد، ولی باید در نظر داشته باشیم که ما تا رسیدن به آن نقطه دههها فاصله داریم و هنوز برای پرسشهایی بزرگ همچون آگاهی پاسخهای روشنی نیافتهایم و تا آن نقطه، راهی بسیار طولانی باقی مانده است.
صاحبنظران (پیوند انسان و هوش مصنوعی/ پتر اسپلدا، ویت استریتیکی) در دنیای تکنولوژی پیشبینی کردهاند که هوش مصنوعی و کامپیوترها در آینده بر قدرت ما انسانها غلبه خواهند کرد و این در حالی است که این حدس و گمانها با تحقیقی که در دانشگاه آکسفورد و ییل منتشر شد، آشکارتر و قابلقبولتر شدهاند. در واقع، ۵۰ درصد این احتمال وجود دارد که در ۴۵ سال آینده، بتوان از هوش مصنوعی برای اتوماتیک کردن تقریبا اکثر کارهایی که امروزه به دست انسانها انجام میشوند، استفاده کرد.
به گزارش ایندیپندنت، اگر همچنان نگران قرار عاشقانهاید، باید بگویم برخی محققان نوید دادهاند که برای متقاعد کردن رباتی که با شما زندگی میکند یک راهکار وجود دارد؛ اینکه تراشهای به مغز رباتها وارد کنیم تا زمانی که از درک احساسات ما عاجزند، آنها را خاموش کنیم.