اجتماعی

ایران در چنگال خفت‌گیرها؛ زخم کهنه‌ای که چرکین‌تر شده است

media.news.imagealternatetextformat.details


 

از جاده‌های ناامن قاجار تا کوچه‌های تاریک شهرهای امروز؛ زورگیری دیگر فقط یک جرم نیست، بلکه آینه‌ای‌ست از نابرابری و خشم پنهان جامعه. درحالی‌که تصاویر خفت‌گیری در فضای مجازی شوک‌آورند، پرسش اصلی اینجاست: دولت چه کرده؟ مردم چه می‌گویند؟ و جامعه‌شناسان چه هشدار می‌دهند؟

 

مسعود ظهوری(Masoud Zoohori) 

زورگیری، به معنای استفاده از خشونت یا تهدید برای گرفتن مال یا اموال افراد، سابقه‌ای دیرینه در ایران دارد. در دوره قاجار، راهزنی در جاده‌ها توسط گروه‌هایی از اشرار رایج بود. در دوران پهلوی اول با گسترش نیروی شهربانی، بسیاری از راهزنان سرکوب شدند، اما پدیده‌ی خفت‌گیری شهری آغاز شد.

در دهه ۳۰ تا ۵۰ شمسی، با رشد شهرنشینی، لات‌بازی و قدرت‌نمایی خیابانی در محله‌های جنوبی تهران افزایش یافت. افرادی چون «شعبان بی‌مخ» تبدیل به نماد ترکیب زور خیابانی با سیاست شدند.

پس از انقلاب، در دهه‌های ۶۰ و ۷۰، زورگیری‌ها در رسانه‌ها سانسور یا نادیده گرفته می‌شد، اما واقعیت جامعه حاشیه‌نشین و آسیب‌دیده، آن را به‌شکل پنهان حفظ کرد. دهه‌های ۸۰ و ۹۰ با بحران اقتصادی، شاهد خشن‌تر و سازمان‌یافته‌تر شدن زورگیری شد.

 

عصر دیجیتال: ویدیوهایی که مردم را لرزاند
از سال ۱۳۹۰ به بعد، با گسترش گوشی‌های هوشمند و شبکه‌های اجتماعی، ویدئوهای بی‌شماری از خفت‌گیری در روز روشن در سطح شهرها منتشر شد. بسیاری از مردم در حالی هدف قرار می‌گیرند که حتی فیلم‌برداری هم مانع مهاجمان نمی‌شود. برخی از زورگیرها پس از بازداشت، به‌سرعت آزاد می‌شوند و این مسئله باعث کاهش اعتماد مردم به نهادهای امنیتی شده است.

 

علل ریشه‌ای افزایش زورگیری:

بحران اقتصادی و بیکاری فزاینده

گسترش اعتیاد و باندهای مواد مخدر

ضعف آموزش اجتماعی و فرهنگی

فقدان عدالت کیفری و نبود بازدارندگی واقعی

تبدیل زندان‌ها به مراکز آموزش جرم

 

روایت مردم از شهرهای ناامن
در گفت‌وگو با برخی شهروندان، عمق نگرانی و ناامیدی هویداست. یک مغازه‌دار تهرانی می‌گوید:
«جوانی با چاقو آمد، پول و موبایل را گرفت. پلیس گفت پرونده‌ات در صف است.»
زنی در مشهد می‌گوید:
«فرزندم را دیگر تنها نمی‌فرستم مدرسه. هر روز باید نگران باشم.»
یکی از شهروندان تهرانی می‌گوید:
«پسرم گوشی‌اش را دستش گرفت، سر کوچه با قمه تهدیدش کردند و گوشی را بردند. حالا حتی جرأت نمی‌کنیم بچه‌هامونو با موبایل بیرون بفرستیم.»
زنی در تهران می‌گوید:
«هر روز باید دعا کنم شوهرم و فرزندم سالم از سر کار برگرده.»

 

دولت‌ها چه کرده‌اند؟
طرح‌های ضربتی، گشت‌های خیابانی، دستگیری‌های مقطعی... اما هیچ‌کدام از این اقدامات به درمان ریشه‌ای پدیده زورگیری منجر نشده‌اند. آموزش ناکارآمد، فقدان فرصت‌های شغلی، و نبود عدالت اجتماعی، همچنان در لایه‌های زیرین جامعه دست‌نخورده باقی مانده است.

 

زنگ خطر جامعه‌شناسان؛ هشدارهایی که نباید نادیده گرفت
در سال‌های اخیر، بسیاری از جامعه‌شناسان، متفکران علوم سیاسی و استادان دانشگاه، درباره افزایش خشونت خیابانی و پدیده خفت‌گیری در ایران هشدار داده‌اند. به باور آنان، زورگیری تنها نشانه‌ای از جرم نیست، بلکه بازتابی از آسیب‌های ساختاری در جامعه است.

دکتر سعید معیدفر، استاد جامعه‌شناسی:

«زورگیری بازتاب نابرابری و بی‌عدالتی است؛ نه فقط جرم، بلکه فریاد نسلی طردشده از چرخه‌ی اقتصادی و فرهنگی کشور است.»

دکتر مصطفی اقلیما، پدر مددکاری اجتماعی ایران:

«نسلی داریم که هیچ الگوی سالمی نمی‌بیند. وقتی خانواده و مدرسه نقش تربیتی خود را از دست داده‌اند، خشونت، ابزار بروز هویت می‌شود.»

دکتر صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران:

«ریشه بسیاری از ناهنجاری‌ها در جامعه امروز ایران، بی‌اعتمادی عمیق مردم به ساختارهای رسمی‌ست. زورگیری فقط یکی از تبعات این بحران مشروعیت است.»

دکتر مهدی مطهرنیا، آینده‌پژوه و استاد روابط بین‌الملل:

«ما در حال ورود به مرحله‌ای هستیم که بحران‌های اجتماعی به ‌صورت خوشه‌ای ظاهر می‌شوند؛ زورگیری ممکن است زمینه‌ساز بروز جنبش‌های خشونت‌محور شهری شود، اگر ساختارها پاسخگو نباشند.»

دکتر حاتم قادری، استاد فلسفه سیاسی:

«خفت‌گیری، شکلی از اعتراض بی‌صداست. جوانی که با تهدید چاقو چیزی می‌گیرد، فقط دنبال پول نیست، بلکه دنبال دیده‌شدن و حس قدرت در ساختاری‌ست که او را بی‌قدرت کرده است.»

دکتر مصطفی مهرآیین، جامعه‌شناس فرهنگی:

«زورگیری محصول زیستِ بی‌معنای جمعی‌ست؛ وقتی شهروندان حس تعلق اجتماعی ندارند و مدام طرد می‌شوند، مرز بین شهروند و مجرم محو می‌شود.»

 

این تحلیل‌ها گواه آن است که پدیده زورگیری در ایران، نیاز به تحلیل عمیق‌تر و برخوردی فراتر از پلیس و مجازات دارد. همان‌طور که این استادان برجسته تأکید دارند، بدون بازسازی اعتماد عمومی، آموزش فراگیر، کاهش تبعیض، و تقویت مشارکت اجتماعی، این زخم، روزبه‌روز عمیق‌تر خواهد شد.

 

آینده‌ای خطرناک در کمین است
اگر ریشه‌های فقر، نابرابری و فساد سیستماتیک خشکانده نشود، جامعه ایران با پدیده‌ای فراگیرتر، خشن‌تر و حتی سیاسی‌تر از زورگیری امروز مواجه خواهد شد. برخی کارشناسان هشدار می‌دهند که این بحران می‌تواند منجر به فروپاشی سرمایه اجتماعی و شکل‌گیری خشونت‌های گسترده شهری شود.

زورگیری، فقط یک پدیده جنایی نیست؛ بلکه زخم عمیق اجتماعی است. تنها با اصلاح نظام آموزشی، ایجاد فرصت‌های عادلانه، بازنگری در قوانین کیفری و اجتماعی، و تقویت نهادهای مدنی می‌توان به مقابله‌ای مؤثر با این بحران پرداخت.

اکنون زمان آن است که جامعه فقط نظاره‌گر نباشد. زورگیری، زنگ خطر فروپاشی آرام امنیت اجتماعی ایران است. اگر کاری نکنیم، شاید خیلی زودتر از آنچه تصور می‌کنیم، دیر شود.

نظر خود را ارسال نمایید