اجتماعی

ایران ۲۰۲۵؛ کشوری میان دیدن و نادیدن، خستگی و امید

media.news.imagealternatetextformat.details


ایران امروز در سکوتی ایستاده که بیشتر شبیه مکث قبل از طوفان است؛ جامعه‌ای خسته اما امیدوار که زیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی می‌جوشد، در حالی‌که حاکمیت هنوز واقعیت را با عینک خودش تفسیر می‌کند.

 

نویسنده: مسعود ظهوری

ایران در سال ۲۰۲۵ شبیه صحنه‌ای است که در آن همه بازیگران خسته‌اند، اما نمایش هنوز ادامه دارد. خیابان‌ها آرام‌اند، اما سکوت امروز با آرامش اشتباه گرفته می‌شود؛ زیرا زیر این سکوت، نارضایتی جمعی مثل حرارتی پنهان در جریان است. مردم ایران بیش از هر زمان دیگری درگیر فشارهای اقتصادی، محدودیت‌های اجتماعی و آینده‌ای نامطمئن هستند، اما در عینِ خستگی، هنوز ایستاده‌اند و زندگی را هرطور شده پیش می‌برند.

 

در خانه‌ها و محله‌ها حرف مردم حول یک محور می‌چرخد: «زندگی سخت شده است.» تورمِ بی‌امان، هزینه‌های سرسام‌آور، و ناهماهنگی میان درآمد و مخارج، بخش بزرگی از جامعه را از نفس انداخته است. طبقه متوسط کوچک شده و طبقه فرودست هر روز در برابر موج جدیدی از افزایش قیمت‌ها قرار می‌گیرد. جوانان با تحصیلات بالا، شغل مناسب نمی‌یابند و بخش مهمی از آن‌ها به مهاجرت فکر می‌کنند؛ نه از روی خوشی، بلکه از سر ناچاری.

 

با این حال، جامعه ایران فقط مجموعه‌ای از مشکلات نیست. در آن سوی ماجرا، خلاقیت و توان مردم هنوز می‌جوشد. از کسب‌وکارهای کوچک و خانگی گرفته تا موج خلاقیت در هنر و شبکه‌های اجتماعی، ایرانی‌ها تلاش می‌کنند امید را زنده نگه دارند. حتی در روزهای سخت، موسیقی، هنر، ادبیات، و کارهای فرهنگی زبان مشترک مردم برای گفتن دردها و ساختن امید است. جامعه خسته است، اما خاموش نشده.

 

در این میان، پرسشی مهم وجود دارد: آیا حاکمیت وضعیت مردم را نمی‌بیند؟
پاسخ ساده نیست، اما روشن است: حاکمیت می‌بیند، اما جهان را با قاعده و معیار خودش معنا می‌کند.

 

سیستم سیاسی ایران از گسترده‌ترین شبکه‌های امنیتی و اطلاعاتی در منطقه برخوردار است؛ بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که مسئولان از واقعیت‌ها بی‌خبرند. اما مشکل دقیقاً آن‌جاست که داده‌ها دیده می‌شود، اما معناگذاری متفاوتی برای آن انجام می‌شود. نارضایتی مردم «طراحی دشمن» تفسیر می‌شود، مشکلات اقتصادی «شرایط جهانی» معرفی می‌شود، و این تصور وجود دارد که مردم خسته‌اند اما «خطرناک» نیستند. همین نگاه باعث می‌شود اصلاحات واقعی به تعویق بماند و تصمیم‌گیری‌ها بیشتر بر پایه کنترل باشد تا تغییر.

 

در سوی دیگر، جامعه ایران مثل دیگی است که آرام به جوش می‌آید. هر حرکت ناگهانی، هر حادثه بزرگ یا هر شوک اقتصادی می‌تواند موجی جدید را آغاز کند—مثل جنبش‌های سال‌های ۹۶، ۹۸ و به‌ویژه «زن، زندگی، آزادی» که نشان داد جامعه ایران در لحظه مناسب می‌تواند با سرعتی غیرقابل پیش‌بینی به پا خیزد. امروز این انرژی زیر پوست جامعه وجود دارد، اما شکل‌گیری دوباره‌اش نیازمند جرقه‌ای است که هنوز زده نشده.

 

با وجود همه این تضادها, زندگی در ایران ادامه دارد. مردم کار می‌کنند، درس می‌خوانند، جشن می‌گیرند، سفر می‌روند و برای آینده‌ای بهتر می‌جنگند. این تاب‌آوری مردم همان چیزی است که ایران را زنده نگه داشته؛ امیدی که گاهی خاموش می‌شود، اما از بین نمی‌رود.

 

ایران ۲۰۲۵ کشوری است میان دیدن و نادیدن، میان خستگی و امید، میان فشار و مقاومت. جامعه تغییر کرده، اما ساختار سیاسی هنوز با منطق گذشته حرکت می‌کند. این شکاف دیر یا زود خود را نشان خواهد داد—شاید در خروش، شاید در تغییر آرام، شاید در تحول ناگهانی. ایران امروز در آستانه انتخاب است: یا مسیر گذشته را ادامه می‌دهد، یا به سمت آینده‌ای می‌رود که مردم سال‌هاست منتظر آن هستند.

نظر خود را ارسال نمایید